به همون دلیل همیشگی امروز خونه موندم، نرفتم سرکار، ینی حالشو نداشتم
آخر هفته م قراره مجدد بریم بش .ا. گرد ان شاءالله، واسه اردوی جهادی حالت، من و فریبا و نرگس و احتمالا خانوم آقای رضوی
نشستم امروز لالالند دیدم. فیلم موزیکال و قشنگی بود
تمرین خط هم هنوز نکردم. تازه الان میخوام پاشم
تو هیئت هفته پیش مجموعه کارای سارا خانوم رو آوردم خونه، ینی وقتی فهمید کار میکنم خودش بهم داد. خیلی قشنگن.. بجز نستعلیق ثلث و نسخ هم کار کرده.. می بینمشون کیف میکنم.
مهدی و ریحانه هم اکثرن بیرونن. یا اونجا شام یا .. سرشون مشغوله
مامان بزرگ هم دوباره تو بیمارستان بستری شده برای قلبش
آمار رخصی های حرم رو گرفتم انگار فقط دو تا جایگزین برام مونده و هیچ.
تو فکرم این کلاس نجوم هم هست. اما جلسه های اولش درست میخوره وقتی ما سفریم.. نمیدونم چیکار کنم.
اینا روزمره های خودم بود.
حس بست احساسات رو ندارم..
هفته ی پیش ساختمون پلاسکو هم فروریخت رو سر یه سری آتش نشان و ..
ترامپ هم هر روز داره یه قِری میاد واسه دنیا
خدا هم چه حوصله ای داره میشینه اینا رو هی تماشا میکنه ها
خسته نشده از روزمره هاش؟